Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جام جم آنلاین»
2024-05-07@11:24:22 GMT

ایستاده در مرز

تاریخ انتشار: ۱۷ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۹۲۴۸۴۶

اینجا برجک مرزبانی «مزه سر» هنگ مرزی در سراوان استان سیستان‌و‌بلوچستان است. جایی‌ که یک طرف اشرار مسلح مخفیانه کمین ‌کرده‌اند و طرف دیگر مرزبانان غیور ایرانی در حال دیده‌بانی و حراست از مرزها هستند. شامگاه ۳۱اردیبهشت است. تروریست‌ها با وقاحت و دریدگی کم‌نظیری، از مرزبانان ایرانی خواستند تا بدون هیچ مقاومتی تسلیم شوند و مرز را واگذار کنند اما پای وطن در میان بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

مردان مرزبان قسم یاد کرده بودند که تا پای جان از کشور دفاع کنند. حسن بادامکی، محمد جمال‌زاده، علی غنی باتدبیر، یونس سیفی‌نژاد و ناصر حیدری‌دژ، در برجک نگهبانی دور هم جمع شدند. تروریست‌ها غرور و مردانگی شیربچه‌های ایران را هدف گرفته بودند. پنج مرد همانجا قسم خوردند که هر اتفاقی افتاد، اجازه ندهند حتی یک وجب از خاک وطن عاید تروریست‌ها شود. متجاوزان دست بردار نبودند. ناگهان تیراندازی شروع شد و صدای شلیک گلوله‌ها یکی پس از دیگری فضا را می‌شکافت. هر پنج شجاع‌دل می‌دانستند هر لحظه ممکن است گلوله‌ای سربی، سینه‌ مردانه‌شان را بدرد، شکم‌شان را پاره کند یا کاسه سرشان را از هم بپاشاند. درگیری بی‌امان هر دو طرف یک ساعت تمام طول کشید. برجکی ‌که مرزبانان در آن پناه گرفته و تیراندازی می‌کردند، با شلیک‌های بی‌امان اشراری که از انواع سلاح‌ها استفاده می‌کردند، تخریب شده بود. پس از یک ساعت مقاومت جانانه، هر پنج شیرمرد ایرانی بدون حتی واگذاری یک وجب از خاک ایران به تروریست‌ها به شهادت رسیدند.

آخرین تماس با پدر و مادر
شهید جمال‌زاده
محمد جمال‌زاده یکی از همان شیربچه‌ها بود. متولد سال۸۳ و فرزند اول خانواده بود که هم کار می‌کرد و هم درس می‌خواند. پدرش می‌گوید درس محمد آن‌قدر خوب بود که معلمانش همیشه از او می‌خواستند به تحصیلش ادامه دهد و آن را رها نکند. یک روز به پدرش گفت می‌خواهد به خدمت سربازی برود. پدر به او گفت هنوز زود است و فرصت دارد اما محمد زیربار نرفت و گفت اول و آخر باید به خدمت سربازی برود و چه بهتر که زودتر تمام کند و به کار و زندگی‌اش برسد. پدر هم تسلیم شد. مدارکش را پست کرد و آماده خدمت شد. محمد دوره آموزشی‌اش را در پادگان۰۴ بیرجند گذراند و بعد برای باقی دوران خدمت به سراوان سیستان‌و‌بلوچستان رفت. او در سراوان مرتب با پدر و مادرش تماس می‌گرفت و از دل‌مشغولی‌ها و روزمرگی‌هایش برای آنها تعریف می‌کرد. گاهی هم پدر و مادر با او تماس می‌گرفتند و محمد هم از شنیدن صدای پر از مهربانی آنها ذوق‌زده می‌شد. نه محمد و نه خانواده‌اش هیچ‌کدام نمی‌دانستند ۳۰ اردیبهشت آخرین روزی است که صدای همدیگر را می‌شنوند. آن روز محمد صبح، ظهر و شب با خانواده‌اش تماس گرفت و یک دل سیر حرف زدند. ۳۱اردیبهشت اما روز سرنوشت بود. پدر مشغول کار در زمین گوجه کاری شده‌اش بود که برادرش با او تماس گرفت و گفت برای انجام کاری به خانه برگردد. پدر از همه جا بی‌خبر هم کار را تمام کرد و راهی خانه شد. در خانه آدم‌های زیادی نشسته بودند. فرماندار، امام جمعه و بخشدار و خیلی‌های دیگر. پدر نشست و سراپا گوش شد. همه می‌دانستند چه اتفاقی افتاده است، جز پدر. حاضران از شهادت صحبت می‌کردند اما پدر به تنها چیزی که فکر نمی‌کرد این بود که همه دارند غیرمستقیم از شهادت محمد حرف می‌زنند. وقتی به او گفتند خدا صبرتان دهد، تازه متوجه شد ته آن حرف‌ها مربوط به شیرپسرش محمد بود که شهید شده است. پدر آرزو می‌کند که هیچ پدری حس از دست دادن فرزندش را تجربه نکند که بسیار تلخ و آزار‌دهنده است. پدر، محمدش را خیلی دوست داشت. او می‌گفت محمد بسیار نجیب و سر به زیر بود و حتی یک‌بار هم صدایش را روی او و خانواده‌اش بلند نکرد. طاقت نداشت اشک پدرش را ببیند و می‌گفت روزی که اشک پدرم را ببینم، روز مرگ من است. پدر یک درخواست از مسئولان نظامی دارد و می‌گوید ای‌کاش از افراد باتجربه در حفاظت از مرزها استفاده می‌شد تا اشرار و تروریست‌ها جرات نزدیک شدن به مرزها را نداشته باشند چه برسد به این‌که با مرزبانان ایرانی درگیر شوند.

آرزویی که به دل ماند
شهید سیفی‌نژاد
یونس سیفی‌نژاد هم یکی دیگر از شیربچه‌های مرزبان ایرانی بود که تروریست‌ها او را با چهار همرزم دیگرش به شهادت رساندند. او اهل سرخس، متولد سال۸۰ و تا مقطع دیپلم درس خوانده بود. یونس هم مثل همرزمش محمد، هم درس می‌خواند و هم برای مخارج زندگی در یخچال‌سازی کار می‌کرد. بعد از مدتی پدر احساس کرد که وقت سربازی پسرش رسیده و باید دینش را به کشورش ادا کند. پدر به او گفت بابا جان! هرکس یک وظیفه‌ای در قبال وطنش دارد که آن را باید انجام دهد، تو هم وظیفه‌ات این است که دو سال به سربازی بروی. پاسخ یونس فقط یک کلمه بود «چشم». مدتی بعد از هنگ مرزی سرخس با پسرعموی یونس تماس گرفته و خبر شهادتش را به او دادند. پسرعموی یونس غمگین از این خبر با عمویش تماس گرفت و از حال و روز یونس پرسید. پدر هم گفت خبری نیست و یونس دو سه روز یک‌بار با خانه تماس می‌گیرد و حال و احوال می‌کند. پسر‌عموی یونس گفت با او کار دارد. پدر هم با گوشی یونس تماس گرفت اما خاموش بود. پسرعموی یونس که طاقتش طاق شده بود با زبان بی‌زبانی به عمویش گفت شنیده‌ام در سراوان که محل خدمت یونس بوده، درگیری شده است. زنگ بزن از یونس خبر بگیر. پدر با گوشی یونس تماس ‌گرفت اما باز هم خاموش بود. پسرعموی یونس دوباره به عمویش زنگ زد و گفت به مغازه‌اش بیاید. پسرجوان به هر دری می‌زد تا پدر را متوجه شهادت پسرش کند. در همین حین، مادر یونس با پدر تماس‌گرفت و گفت به خانه بیاید. پدر علت را پرسید که مادر گفت در تلویزیون دیده که می‌گویند در سراوان درگیری شده و یونس شهید شده است. شنیدن این خبر از زبان مادر قلب پدر را به درد آورد. باورش نمیشد پسر عزیزتر از جانش دیگر در این دنیا نباشد. تا لحظه‌ای که پیکر یونس را ندید، خبر شهادتش را باور نکرد، اما وقتی با او روبه‌رو شد، فقط یک جمله گفت: «راضی‌ام به رضای خدا. این تقدیر الهی است.» پدر می‌گوید از یونس خیلی راضی است و او آچار فرانسه همه بود. هر کمکی که از دستش برمی‌آمد از هیچ‌کس دریغ نمی‌کرد. آرزویش این بود که یک مغازه برای خودش داشته باشد و پدر هم به او قول داده بود که به محض تمام شدن سربازی‌اش، برای او مغازه می‌خرد اما اشرار آرزو را به دل او گذاشتند. پدر خاطره‌ای از او تعریف می‌کند: «سال ۹۷ به کربلا رفته بودیم. ساعت ۹ شب بود که به هتل برگشتیم و یونس گفت دوست دارم دوباره به زیارت بروم. گفتم نرو گم می‌شوی اما یونس رفت. صبح که از خواب بیدار شدم، دیدم یونس نیست. به یکی از دوستانم گفتم یونس نیست، گفت نگران نباش پیدایش می‌شود اگر نشد هم با بلندگوهای حرم پیدایش می‌کنیم. نگران بودم و برای همین اطراف را نگاه کردم. عده‌ای پتو روی صورت‌شان کشیده بودند که پتوها را کنار زدم تا ببینم یونش در میان آنها هست یا نه. زیر یکی از پتوها یونس بود بیدارش کردم و گفتم چرا اینجا خوابیدی گفت دلم نیامد شما را از خواب بیدار کنم و برای همین اینجا خوابیدم.»

فرزندم پیر نشد، اما عاقبت به خیر شد
شهید سیفی‌نژاد
سرهنگ طلوع قهرمانی در دل نوشته ای برای ۵ شهید مرزبانی در حادثه تروریستی سراوان آورده است:از پس‌کوچه‌های سبز شهر صدای جانسوز مادری دل‌سوخته به گوش می‌رسد. مادر در گریه‌های خود چشمانش را می‌بندد و تمام روزهای کودکی و نوجوانی و جوانی فرزند رشیدش را از جلوی دیدگان می‌گذراند... .
او می‌بیند روزی را که پس از ماه‌ها انتظار و ساعت‌ها کشیدن درد جانگیر فرزندش را پیچیده در پارچه‌ای سفید در آغوشش می‌گذارند و او عاشقانه فرزند را به آغوش کشیده و از جان و دل او را می‌بوید تا دردش آرام گیرد. او می‌بیند روزی را که با دلی خوش و لبی خندان فرزندش را آماده کرده تا در مسیر علم و دانش قدم بردارد.او تمام روز‌های نوجوانی و جوانی فرزند را به امید فردایی روشن و پوشاندن رخت دامادی بر قامت رعنای او می‌بیند. هر زمان فرزندش را می‌دید از ته دل برایش آرزوی سلامتی می‌کرد و می‌گفت: الهی پیر بشی مادر، الهی عاقبت به‌خیر بشی مادر‌. اما او در آن زمان نمی‌دانست که دست اجل نمی‌گذارد او پیری فرزندش را ببیند، او نمی‌دانست که انسان‌های قصی‌القلب و شرور و از خدا بی‌خبر در یک روز بهاری جان فرزندش را می‌ستانند.او یک مادر است و از جان و دل فرزندش را پرورش داده، حالا با شنیدن خبر شهادت، تمام استخوان‌هایش به یکباره می‌شکند و فرو می‌ریزد‌. او که هر روز به امید دیدار فرزندش چشم باز کرده و آسمان را می‌بیند، حال باید انتظار بکشد و برای آخرین دیدار آماده شود.او به یاد می‌آورد روزی را که فرزندش را در پارچه سفیدی به آغوشش دادند و او عاشقانه فرزند نوزادش را در بغل گرفت تا از دردهایش کاسته شود و حالا فرزند رشیدش را پیچیده در کفن سفید به او می‌دهند تا عاشقانه به آغوش بکشد و برای آخرین بار او را ببوید و با چهره زیبای جگر گوشه‌اش وداع کند.اما این بار دردی و آتشی جانسوز تا روز دیدار در قیامت به جان مادر خواهد نشست‌. با همه این غم‌ها و رنج‌ها مادر به خود آمده و می‌گوید: دلبند من از فرزند زهرا(س) که عزیز‌تر نیست، پس دست بر زانو نهاده و با یک یا علی‌(ع) بلند می‌شود و گرد غم را می‌تکاند و کمرش را راست می‌کند و استوار و محکم به استقبال فرزندش می‌رود و از دور دستش را بالا برده کنار پیشانی‌اش قرار داده و سلام می‌دهد و با افتخار شهیدش را تا خانه ابدیش همراهی می‌کند.مادر شهید رو به مردم می‌گوید‌: فرزندم پیر نشد، اما عاقبت به‌خیر شد.
او می‌گوید‌: مرگ حق است و مرگی زیباتر و با افتخار‌تر از شهادت نیست، فرزندم شهادتت مبارک.من یک مادرم با تمام لحظه‌های مادران شهدا می‌گریم و می‌سوزم . وقتی خبر شهادت فرزندی از فرزندان وطنم را می‌شنوم در دل می‌گویم: کاش مادر نداشته باشد که جگرش بسوزد، اما وقتی این صلابت و استواری مادران شهدا را می‌بینم از گفته خود پشیمان می‌شوم. دشمن بداند وطن من بسیار دارد از این شیر زنان که فاطمه‌وار فرزندشان را تربیت کرده‌اند و زینب‌وار صبوری می‌کنند.

منبع: جام جم آنلاین

کلیدواژه: حمله تروریستی سراوان حمله تروریستی تماس گرفت تروریست ها خبر شهادت پدر هم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۹۲۴۸۴۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اینجا آمریکاست و آنهایی که در سمت درست تاریخ ایستاده‌اند

تاریخ گواهی می دهد که بی عدالتی ، ظلم و دروغ در نهایت توسط وجدان های بیدار سرکوب خواهد شد، هیچ ظلمی در هیچ کجای صفحات تاریخ هرچقدر هم که طولانی باشد دوام نیاورده، همیشه انسان هایی بوده اند که حتی به قیمت جان خود هم که شده مقابل ظلم و بی عدالتی ایستاده اند و این آزمایشی بوده است برای بشریت...

حالا روزهاست که از ظلم و جنایت رژیم صهیونیستی در نوار غزه می گذرد ، ظلمی که باعث شده تا بسیاری از افرادی که تا امروز این رژیم را نمی شناختند حالا بیدار شوند و جهان را بیدار کنند. 

آیا یک رستاخیز جهانی در راه است؟

 از تاریخ ۱۸ آوریل یعنی ۳۰ فروردین تاکنون بیش از ۲ هزار نفر در دانشگاه‌های  فقط آمریکا بازداشت شدند و پلیس این کشور با حمله به دانشگاه های این کشور از نارنجک‌ و شوکر استفاده می‌کند. پلیسی که نه فقط دانشجویان را مورد تعرض قرار می دهد بلکه حتی اساتید از جمله رئیس دپارتمان فلسفه دانشگاه ایالت جورجیا را نیز به فجیع ترین وضع ممکن بازداشت کرده است.

کیومرث یزدان پناه کارشناس بین‌الملل در این باره گفته است: حداقل انتظاری که می‌شود از افکار آزادی خواه جهان و اندیشه محور جهانی به ویژه از دانشگاه‌های مستقل و دانشگاه‌هایی که هیچ‌گونه وابستگی سیاسی به سیستم‌های غربی ندارند داشته باشیم همین باشد که در مواقع لازم و به موقع مقابل ظلمی که بر مظلومی در هر نقطه از جهان می‌شود بایستند. این خیزشی که به عنوان خیزش سازگار با افکار ضد بشری صهیونیست‌ها در سرزمین‌های اشغالی در آمریکا شاهدش هستیم مصداق بارزی در جنبش آزادی خواهی دانشجویی در جهان است؛  آن هم در جایی که اسرائیل را فرزند کوچک خود در نقطه‌ای دیگر از جهان می‌دانند. آن هم در جایی که خود باعث و بانی بسیاری از جنایات بشری در اقصی نقاط جهان است و سیستم بی رحمی دارد و پلیسش به خشونت و بی رحمی مشهور است و معمولا چنین حرکات و گردهمایی‌های از جنس مردمی و همدردی با مظلومان سرزمین‌های اشغالی  را بر نمی‌تابد.

این کارشناس مسائل بین الملل اظهار کرد: به نظر من این اتفاق می‌تواند نقطه و سرآغازی برای رستاخیز جهانی در افکار عمومی جهان برای جنایات رژیم صهیونیستی و امیال آن‌ها باشد. به هر حال آن چیزی که در دانشگاه‌های آمریکا شاهد آن هستیم هر مقدار دامنه این اعتراضات گسترده‌تر و وسیع‌تر شود و هر چه قدر شرایط را برای مبارزه واقعی با ستمکاران صهیونیست فراهم کند حتما می‌تواند آثار بسیار درخشانی را  برای دفاع از مردم مظلوم فلسطین داشته باشد و برای  تثبیت موقعیت آن‌ها، به رسمیت شناختن حقوق مشروع و از همه مهم‌تر به رسمیت شناختن کشور فلسطین اهمیت داشته باشد.

اتمام یک لیبرال دموکراسی غربی 

احمد دستمالچیان سفیر پیشین ایران هم در این باره گفته است: از همان روز‌های ابتدایی عملیات طوفان الاقصی در چندین نوبت عنوان کردیم که از بزرگترین دستاورد‌های این عملیات به چالش کشیدن لیبرال دموکراسی غربی‌ها است. پایه های سه رکن اساسی حقوق بشر، آزادی بیان و تعیین سرنوشت در استاندارد دوگانه غرب لرزان شده است و انسان غربی و خصوصا جوانان و نخبگان دانشگاهی در این چالش برانگیختگی عمومی را به راه انداختند.

این کارشناس سیاسی ادامه داد: اکنون نظام استکباری غربی با چالش بزرگ خیزش افکار عمومی و خیزش نخبگی روبه‌رو است. اندیشکده‌های مهم در اروپا و آمریکا در برابر این سوال قرار گرفته‌اند که چرا باید در برابر جنایات صهیونیست‌ها سکوت کنیم؟

دستمالچیان افزود: این موضوعی است که در آمریکا نماد پیدا کرده و با پیش بینی‌هایی که می‌شود به اروپا هم سرایت خواهد کرد و تقابل بسیار عمیقی میان حاکمیت و مردم به وجود می‌آورد و چالش بزرگی بر سر راه نظام لیبرال دموکراسی غربی خواهد بود .

دانشجویانی که نه تخریب کردند، نه شعار تخریب دادند

در کشورمان نیز بسیاری در این باره گفتند از جمله مقام معظم رهبری در این باره فرمودند: شما ملاحظه کنید آمریکایی‌ها و دستگاه‌های مرتبط با آنها، با مخالفت زبانی با اسرائیل چه معامله‌ای دارند انجام می‌دهند! دانشجویان دانشگاه‌های آمریکا نه تخریب کردند، نه شعار تخریب دادند، نه کسی را کشتند، نه جایی را آتش زدند، نه شیشه‌ای را شکستند؛ این‌جور دارد با آنها رفتار می‌شود. این رفتار آمریکایی‌ها هم، حقانیت موضع جمهوری اسلامی را در بدبینیِ به آمریکا نشان داد؛ یعنی در واقع شد پشتوانه‌ی همین «مرگ بر آمریکا»یی که شما می‌گویید. نشان داد به همه که آمریکا شریکِ جرم است. یک حرفی هم ممکن است یک وقتی بزنند به‌عنوان مثلاً دلسوزی! دروغ است، خلاف واقع است.آنچه که انسان مشاهده می‌کند در عمل، نشان‌دهنده‌ی همراهی و همدستی آمریکا در این جرم بزرگ، در این گناه نابخشودنی با رژیم صهیونیستی است. اینها شریک جرمند. چطور می شود نسبت به یک چنین نظامی، نسبت به چنین رژیمی، انسان خوش‌بین باشد؟ چطور ممکن است؟ یا به حرف او اعتماد بکند.

و در پایان نیز بد نیست به اظهار نظر برنی سندرز سناتور آمریکایی در این باره اشاره کنیم که گفته است  «افتخار می‌کنم که دانشجویان به جنگ غزه اعتراض می‌کنند. متمرکز و در آرامش بمانید. شما در سوی درست تاریخ قرار دارید».

باشگاه خبرنگاران جوان سیاسی سیاست خارجی

دیگر خبرها

  • آغاز نقشه اسرائیل برای حمله به رفح؟ کوچاندن فلسطینیان از منطقه شرقی رفح توسط ارتش رژیم صهیونیستی کلید خورده + فیلم
  • صنعت نوشت‌افزار ایران در بازار جهانی کجا ایستاده است؟
  • فراجا مظلومانه و بااقتدار در خط مقابله با بی‌حیایی‌ها ایستاده است
  • (ویدئو) در جنبش دانشجویان غرب، شرافت در مقابل شرارت ایستاده است
  • گروه‌های جهادی ۱۸۰ برنامه در شاهرود اجرا می‌کنند
  • تسلط سرایا القدس بر پهپاد اسکای لارک اشغالگران در خان یونس+فیلم
  • دومین نشست «عصابیفکن» برگزار شد
  • اینجا آمریکاست و آنهایی که در سمت درست تاریخ ایستاده‌اند
  • نیروهای مسلح تا آخرین قطره خون خود پای آرمان های شهدا ایستاده اند
  • سندرز خطاب به دانشجویان معترض: شما در سمت درست تاریخ ایستاده‌اید